حکایت شغال آزاری آغامحمد خان قاجار
نوشته شده توسط : مرتضی

حکایت شغال آزاری آغامحمد خان قاجار

 

 

حکایت شغال آزاری آغامحمد خان قاجار
از شادروان پارسا تویسرکانی
حکایت: شبی‌ آغا محمد خان قاجار نتوانست از زوزهٔ شغالان بخوابد. صبح که از خواب برخاست مشاورانش را فراخواند و از آنها کیفری بایسته را برای شغالان طلب کرد. هر یک کیفری سخت را برای شغالان پیشنهاد کردند. اما ا‌و هیچ یک را نپسندید و مجازاتی سخت تر را برای شغالان جستجو میکرد. دستور داد تمامی‌ شغالانی را که در آن حوالی یافت میشد، را بیابند و زنده به حضورش آورند. وقتی‌ شغالان را به حضورش آوردند، بر گردن تمامی آنها زنگوله‌ای آویخت و آنها را دوباره در صحرا رها کرد. طعمه‌ها از صدای زنگوله شغالان می‌گریختند و هیچ یک نتوانستند طعمه‌ای شکار کنند. چند روزی بدین نحو سپری شد تا همگی‌ از گرسنگی مردند. 
نشریه: کانون » دوره اول، شهریور ۱۳۵۴ - شماره ۱۸۸

با سپاس از پیج محترم لطفعلی خان زند



:: برچسب‌ها: حکایت شغال آزاری آغامحمد خان قاجار ,
:: بازدید از این مطلب : 824
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 18 بهمن 1394 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 188 صفحه بعد