|
|
زندگى روزانه ى ایرانى ه
مقدمه:در زمان هخامنشیان ،ایران سرزمین بزرگى بود که بیش از 30کشور امروزى مانند عراق،سوریه،قبرس،لیبى،مصر،سودان،رومانى،یوگوسلاوى و...را شامل میشد.به علت ایجاد راه هاى خوب و امن،رفت و آمد کاروان هاى بازرگانى در آن ها به راحتى صورت گرفت
خانه هاى مردم:بعضى از مردم ایران چادر نشین بودند و به دنبال گله هاى خود کوچ میکردند.اما جمع زیادى از ایرانیان ساکن شهرها و روستاها بودند.بیشتر خانه هاى شهر ها و روستاها با آجر ىا خشت خام ساخته میشد.بام اغلب خانه ها کاه گلى بود.در ورودى همه خانه ها چوبى بود
خوراک هاى آنها:غذاى اصلى ایرانى هاى هخامنشى نان بود.گوشت گوسفند،گاو،بز و مرغ جز غذاهاى رایج آنها بود.مهم ترین میوه هاى خوراکى پسته،انجیر،انگور،انار،سىب،گردو،بادام و خرما بود.ایرانى ها در ظرف هاى سفالى خوراک میخوردند.ظرف هاى خوراک خورى شامل بشقاب،سینى،کاسه و کوزه بود
پندار ایرانیان:ایرانى ها دروغ گویى را دشمن بشر میدانستند.پرخورى نمیکردند و به فرزندان خود مى آموختند که تا حد امکان از کسى چیزى قرض نگیرند
فرزندان آنها:ایرانیان عصر هخامنشى به فرزندان خود سه چیز یاد میدادند:اسب سوارى،تیر اندازى و راست گویى.آن ها از فرزندان خود میخواستند که سحر خیز باشند،مردم و میهن خود را دوست بندارند و جنگل ها و زمین هاى کشاورزى را آباد نگه دارند
خداى یکتا:ایرانى ها بت پرست نبودند و خداى یکتاى خود را {اهورا مزدا}دانستند و آن را ستایش میکردند
شغل مردم:شغل هاى گوناگون در ایران رایج بود:کارهاى ساختمانى،راه سازى،هىزم شکنى،معدن کارى،ابزار سازى،کشاورزى،جنگل کارى،گله دارى،.......و از همه مهم تر نظامى بود
مهم ترین کشت زارى:کشاورزى براى ایرانى ها به قدرى مهم بود که کشت برنج را از هند و پاکستان به ایران آوردند و برنج،فندق و کنجد را به آفریقا و اروپا بردند
ا
:: برچسبها:
زندگى روزانه ى ایرانى ها ,
:: بازدید از این مطلب : 940
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 بهمن 1394 |
نظرات ()
|
|
تریتا;نخستین پزشک آریایی
نخستین پزشك آریایی به نام تریتا یا آترت نام داشت كه از دیدگاه زرتشت و اهورا مزدا شخصی بود پرهیزكار، دانا، كام كار، توانا كه برای نخستین بار، ناخوشی، تب و زخم نیزه را بازداشت. نام تریتا نه تنها در فرهنگ ایرانی بلكه در هندوستان نیز به عنوان اولین پزشك آریایی معرفی شده است. تریتا به عنوان نخستین پزشك و جراح آریایی با گیاهان و خواص آن ها آشنایی فراوان داشت. او برای درمان بیماری ها از عصاره های گیاهانی كه خود استخراج می كرد، استفاده می نمود. از سایر نام داران آریایی در این عرصه می توان جمشید یا یما، فریدون یا تئا و غیره را نام برد. یما و تراتااونا از نخستین كسانی بودند كه در ایران باستان توانستند بیماران دچار مشكلات پوستی، استخوانی و دندانی را از افراد سالم تشخیص دهند. پیامبر تمدن آریایی تاكید زیادی بر حفظ و بقای گیاهان كرده است. در این تمدن قدیمی ایرانی دو گیاه "مورد و انار" مقدس بودند و همواره در بین مردم از ارزش والایی به دلیل سلامت انسان و محیط زیست برخوردار بوده اند. در تمدن ایران باستان در كتیبه های مربوط به زمان هخامنشیان، از زعفران به عنوان گیاه دارویی با خواص و كاربرد بسیار فراوان یاد شده است.کرد ستین نوشته ها و نسخه های به دست آمده از گیاهان دارویی در تمدن های مهم دنیا نظیر ایران باستان، مصر، خاورمیانه، یونان باستان، هند و چین به 3000 سال قبل از میلاد بر می گردد. در این آثار نام گیاهان دارویی مانند درخت میر، كرچك و سیر به وفور به چشم می خورد، هم چنین سایر تمدن ها مانند بابلیان، مادها، آشوریان و طب اسلامی مهد آغاز شروع پیشرفت ها در زمینه علم داروسازی گیاهی است. دو كشور پهناور چین و هند هم چون ایران از پیشگامان طب سنتی و داروسازی گیاهی بوده اند. اولین آثار كشف شده از چین در زمینه گیاهان دارویی، نوشته ای است به نام شینون مربوط به حدود 2800 سال قبل از میلاد مسیح كه در آن حدودا 1000 گونه ی دارویی شرح داده شده است. یكی دیگر از نقش های گیاهان دارویی و نیروهای ماوراء طبیعت در شفاء و افزایش طول عمر انسان مربوط به 2000 ( سال) قبل از میلاد مسیح در كشور هند می باشد. وسعت و تنوع آب و هوایی در كشورهای ایران، چین و هند منجر شده است تا این مناطق از لحاظ تعداد و تنوع گونه های ارزشمند دارویی در دنیا از جایگاه خاصی بر خوردار باشند به گونه ای كه تا كنون صدها گونه گیاه دارویی با خواص بسیار موثر نظیر گیاهان دارویی و گیاهان ادویه ای مانند فلفل سیاه، شاه دانه، زعفران، زیره، شیرین بیان، خشخاش، جوز هندی، كرچك، كنجد، الئوورا یا صبر زرد، و.....را به دنیای امروز معرفی کرد
مطالب بیشتر در سایت کرج دانلود
:: برچسبها:
تریتا;نخستین پزشک آریایی ,
:: بازدید از این مطلب : 894
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 بهمن 1394 |
نظرات ()
|
|
حکایت رشوه دادن به قاضی
رشوه به قاضی
مردی پنج سکه به قاضی شهر داد تا در محکمه ی روز بعد به نفع او رأی صادر کند.
ولی در روز مقرر، قاضی خلاف وعده کرد و به نفع دیگری رأی داد.
مرد، برای یادآوری در جلسه دادگاه به قاضی گفت : « مگر من دیروز شما را به پنج تن آل عبا قسم ندادم که حق با من است؟!»
قاضی پاسخ داد :
« چرا... و لیکن پس از تو، شخص دیگری مرا به چهارده معصوم سوگند داد!
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
,
:: برچسبها:
حکایت رشوه دادن به قاضی ,
:: بازدید از این مطلب : 886
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 بهمن 1394 |
نظرات ()
|
|
تاریخ انتشار : سه شنبه 13 بهمن 1394 |
نظرات ()
|
|
مردم تمام عمرشان انتظار میکشیدند.
انتظار میکشیدند که زندگی کنند، انتظار میکشیدند که بمیرند.
توی صف انتظار میکشیدند تا کاغذ توالت بخرند، توی صف برای پول منتظر میماندند و اگر پولی در کار نبود سراغ صفهای درازتر میرفتند، صبر میکردی که خوابت ببرد و بعد هم صبر میکردی تا بیدار شوی.
انتظار میکشیدی که ازدواج کنی و بعد هم منتظر طلاق گرفتن میشدی. منتظر باران میشدی و بعد هم صبر میکردی تا بند بیاید، منتظر غذا خوردن میشدی و وقتی سیر میشدی باز هم صبر میکردی تا نوبت دوباره خوردن برسد، توی مطب روانپزشک با بقیهی روانیها انتظار میکشیدی و نمیدانستی آیا تو هم جزء آنها هستی یا نه.
از کتاب : عامهپسند / چارلز بوکوفسکی
:: برچسبها:
مردم تمام عمرشان انتظار میکشیدند ,
,
:: بازدید از این مطلب : 674
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 بهمن 1394 |
نظرات ()
|
|
The story of Sheikh Bahai and Shah Abbas
می گویند: روزی شاه عبّاس در اصفهان به خدمت عالم زمانه، شيخ بهایی رسيد. پس از سلام و احوالپرسی، از شيخ پرسيد: در برخورد با افراد اجتماع، اصالت ذاتیِ آن ها بهتر است يا تربيت خانوادگی شان؟ شيخ گفت: هر چه نظر حضرت اشرف باشد، همان است. ولی، به نظر من "اصالت" ارجح است. و شاه بر خلاف او گفت: شک نکنيد که "تربيت" مهمّ تر است. بحث ميان آن دو بالا گرفت و هيچ يک نتوانستند يکديگر را قانع کنند. به ناچار شاه برای اثبات حقّانيّت خود، او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی بنشاند.
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
,
:: برچسبها:
The story of Sheikh Bahai and Shah Abbasجوک مورد داشتیم,جوک جدید,جوک ضد حال,چوک ضد دختر,جوک ضد پسر,پیامک جدید,داستان,جوک کولر,جوک یارانه,حکایت,جوک منحرفی زشت,پیامک عرفانی -SMS mystical,جوک داعش,پیامک استقلالی تاج,پست های عاشقانه,جوک ایرانسل,جوک پسته,جوک حمید معصومی نژاد,جوک شامپو پرژک,اس ام اس,sms,اس ام اس خنده دار,اس ام اس عرفانی ,اس ام اس منحرفی داستان مرد گوژپشت ,joke,داستان وحکایت های شیرین دابسمش خند ه دار,کلیپ طنز خنده دار کلیپ باحال ,کلیپ کمدی , فیلم خنده دار , فیلم کمدی ,رقص کرج دانلود,سایت کرج دانلود,اموزش اشپزی ,پخت پز,اشپزی ایرانی, اموزش کیک پزی,اموزش تهیه زلوبیا ,
:: بازدید از این مطلب : 1001
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 بهمن 1394 |
نظرات ()
|
|
افکار قابلیتهای بی کرانی دارند .
بنابراین درباره آنچه می اندیشید بسیار مراقب باشید ، چون امواج فکری ظریف حتی بعد از مرگ کالبد ، با شما می مانند .
درست مثل این است که سنگی را در دریا می اندازیم . وقتی سنگ می افتد دایره ی کوچکی تشکیل می دهد .
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
,
:: برچسبها:
افکار قابلیتهای بی کرانی دارند ,
,
:: بازدید از این مطلب : 907
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 بهمن 1394 |
نظرات ()
|
|
حکایت کمک به گاو
یه ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﮔﺎﻭ ﭘﺎﺵ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﻠﻨﺪﺷﻪ ، ﮐﺸﺎﻭﺭﺯ ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﻣﯿﺎﺭﻩ . ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﻣﯿﮕﻪ : " ﺍﮔﻪ ﺗﺎ 3 ﺭﻭﺯ ﮔﺎﻭ ﻧﺘﻮﻧﻪ ﺭﻭﻯ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺘﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﯿﺪ " ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺍﯾﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨﻮﻩ ﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﯿﺶ ﮔﺎﻭ ﻣﯿﮕﻪ : " ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ " ﮔﺎﻭ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ... ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﺑﺎﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﺪﻭ ﺑﺪﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﯿﺶ ﮔﺎﻭ ﻣﯿﮕﻪ : " ﺑﻠﻨﺪﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺭﻭ ﭘﺎﺕ ﺑﺎﯾﺴﺖ " ﺑﺎﺯﮔﺎﻭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺘﻪ .
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
,
:: برچسبها:
حکایت کمک به گاو ,
:: بازدید از این مطلب : 895
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 بهمن 1394 |
نظرات ()
|
|
شهری بود که در آن، همه چیز ممنوع بود و چون تنها چیزی که ممنوع نبود بازی الک دولک بود، اهالی شهر هر روز به صحراهای اطراف میرفتند و اوقات خود را با بازی الک دولک میگذراندند. چون قوانین ممنوعیت نه یکباره بلکه به تدریج و همیشه با دلایل کافی وضع شده بودند، کسی دلیلی برای گلایه و شکایت نداشت و اهالی هم مشکلی برای سازگاری با این قوانین نداشتند.
سال ها گذشت. یک روز بزرگان شهر دیدند که ضرورتی وجود ندارد که همه چیز ممنوع باشد و جارچیها را روانه کوچه و بازار کردند تا به مردم اطلاع بدهند که میتوانند هر کاری دلشان میخواهد بکنند. جارچی ها برای رساندن این خبر به مردم، به مراکز تجمع اهالی شهر رفتند و با صدای بلند به مردم گفتند: «آهای مردم! آهای...! بدانید و آگاه باشید که از حالا به بعد هیچ کاری ممنوع نیست.»
:: موضوعات مرتبط:
حکایت ,
,
:: برچسبها:
داستان و حکایت بازی ممنوع ,
:: بازدید از این مطلب : 819
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 بهمن 1394 |
نظرات ()
|
|
تقدیم ب فرشته های زمینی مادر یعنی: ناز هستی در وجود مادر یعنی:یک فرشته در سجود مادر یعنی: یک بغل آسودگی مادر یعنی: پاکی از آلودگی مادر یعنی: هدیه ی مرد از خدا مادر یعنی:همدم و یک هم صدا مادر یعنی: عشق و هستی؛ زندگی مادر یعنی: یک جهان پایندگی مادر یعنی:لطیف؛ فصل بهار مادر یعنی:زندگی در لاله زار مادر یعنی: عاشقی؛ دلدادگی مادر یعنی: راستی و سادگی مادر یعنی: عاطفه؛ مهر و وفا مادر یعنی: معدن نور و صفا مادر یعنی: راز؛ محرم؛ یک رفیق مادر یعنی: یار یکدل؛ یک شفیق مادر یعنی: مادر مردان مرد مادر یعنی: همدم دوران درد مادر یعنی:حس خوش؛ حس عجیب مادر یعنی: بوستانی پر نصیب مادر یعنی: باغهای آرزو مادر یعنی:نعمتی در پیش رو مادر یعنی: بنده ی خوب خدا مادر یعنی: نیمی از مردان جدا مادر یعنی: همسری خوب و شفیق مادر یعنی: بهترین یار و رفیق مادر یعنی: انفجار نورها مادر یعنی: نغمه ی روح و روان مادر یعنی: ساز موسیقی جان مادر یعنی: مرهم هر خستگی مادر یعنی: بهترین وابستگى…
:: برچسبها:
تقدیم ب فرشته های زمینی ,
:: بازدید از این مطلب : 752
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 12 بهمن 1394 |
نظرات ()
|
|
|
|
|